جدول جو
جدول جو

معنی راست قلم - جستجوی لغت در جدول جو

راست قلم
(قَ لَ)
که قلم راست دارد. که خامه از کجی دور دارد. که جز راست ننویسد. نویسنده ای که محاسب درست و متدین باشد. (از آنندراج). کاتب و نویسندۀ راست و درست نویس، و محاسب درست حساب. (ناظم الاطباء) : و فرمود تا بهر ولایتی بیتکچی جلد برود و مجموع آن ملک دیه دیه مفصل بنویسد... و در بند توفیر و تکسیر نباشد... بیتکچیان بر موجب فرموده بولایت رفتند و هرچند مردم تمام معتمد و راست قلم کم یافت شود بقدر امکان کوشیده قوانین ولایات نوشتند و آوردند. (تاریخ غازانی چ انگلستان ص 253)
لغت نامه دهخدا
راست قلم
راستکار
تصویری از راست قلم
تصویر راست قلم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راست دل
تصویر راست دل
ساده دل، پاک دل، خوش قلب
فرهنگ فارسی عمید
(قِ)
دو یا چند کس که سهم و قسمت شان از یک چیز مساوی و برابر باشد:
ندارد ز ما کس ز کس مال بیش
همه راست قسمیم در مال خویش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
آنکه براستی شهره و نامی شده است، آنکه نام او براستی و درستی بر سر زبانهاست، آنکه نام او براستی مشهور و نامور گردیده است:
زبان ترازو که شد راست نام
از آن شد که بیرون نیاید ز کام،
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مَ)
افراخته قد. آخته بالا. آخته قامت. سهی قامت. سهی قد. راست قد. راست بالا. کسی که قامت راست و مستقیم دارد: انصیات، راست قامت شدن بعد از خمیده شدن. (از منتهی الارب). جاریه شاطه، دختر راست قامت. (منتهی الارب). رجوع به راست قد شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
حالت راست دل. پاکدلی. صفا:
بر صید دل عاشق شاهین صفت و عاشق
در راست دلی با تو دارد صفت شاهین.
سوزنی.
، ساده دلی. رجوع به راست دل شود
لغت نامه دهخدا
(دَ قَ لَ)
کتابت کننده و نویسنده. (از ناظم الاطباء)
مقطوع الید، یعنی دست بریده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ تِ قَ لَ)
دست کاتب. نویسنده:
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(قَدد)
راست قامت. سهی قد. راست بالا. کسی که قامت راست و مستقیم دارد: متمئل، مرد دراز و راست قد. (منتهی الارب). رجوع به راست قامت شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
که دلی راست دارد. که دور از کجی و بددلی است. پاکدل:
کسی را ندیدم از ایران سپاه
بجز راست دل رستم نیکخواه.
فردوسی.
ازو پهلوان جست راه سخن
که ای راست دل گوژپشت کهن.
(گرشاسبنامه ص 96).
پشت خم راست دل بخدمت تو
همچو نون والقلم همه کمر است.
خاقانی.
و نجم الدین ابی جعفر احمد عمران که او را وزیر راست دل گفتندی. (جامع التواریخ رشیدی)، ساده دل: عبداﷲ (بن عباس علی) را گفت: تو مردی راست دلی و دلیر این کار بدلیری تباه خواهی کرد. (مجمل التواریخ والقصص). و ترک با ادب و عقل بود و راست دل. (مجمل التواریخ والقصص)
لغت نامه دهخدا
تصویری از راست قامت
تصویر راست قامت
راست بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسخ قدم
تصویر راسخ قدم
پا بر جا ثابت
فرهنگ لغت هوشیار